داستان حضرت یحیی در قرآن

••• آسمانه

♥ مطالب ادبی .!.!.!.!. مطالب مذهبی ♥

داستان حضرت یحیی در قرآن

*پس فرشتگان، زکريا را در حالي که در محراب عبادت به نماز ايستاده بود، ندا دادند که خدا تو را به يحيي بشارت مي دهد که تصديق کننده کلمه اي از سوي خدا است و سرور و پيشوا، و نگاهدار خود از مُشتهيات نفساني، و پيامبري از شايستگان است.

*اي يحيي! کتاب را به قوت و نيرومندي بگير؛ و به او در حالي که کودک بود، حکمت داديم.
*و از سوي خود مهرورزي و پاکي و شايستگي به او عطا کرديم و او همواره پرهيزکار بود.
*و به پدر و مادرش نيکوکار بود و سرکش و نافرمان نبود.
*و بر او سلام باد روزي که زاده شد، و روزي که مي ميرد، و روزي که زنده برانگيخته مي شود.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

+ نوشته شده در پنج شنبه 22 شهريور 1397برچسب:قرآن,ترجمه,داستان,یحیی,زکریا,سرور,پیشوا,نگاهدار,پیامبر,نبی, ساعت 11:2 توسط آزاده یاسینی